صبا به مقدم گل راح روح بخشد بازکجاست بلبل خوشگوی؟ گو برآر آواز!
ادامه مطلب ...
هواخواه توام جانا و میدانم که میدانیکه هم نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدشبر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
فریدونمشیری:
بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک
شاخههای شسته ، باران خورده ، پاک
سالها پیروی مذهب رندان کردمتا به فتوی خرد حرص به زندان کردم
خیال روی تو در هر طریق همره ماستنسیم موی تو پیوند جان آگه ماست
اگر رفیق شفیقی درست پیمان باشحریف خانه و گرمابه و گلستان باش
مردم دیده ما جز به رخت ناظر نیست
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
خواب آن نرگس فتان تو بی چیزی نیستتاب آن زلف پریشان تو بی چیزی نیست
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مستپیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست