شعری از یک شاعر افغانی در تجلیل مقام معلم :
ما به جشنت ای معلم شاد و خندان آمدیم روز تجلیل مقامت را بهمیدان آمدیم
دستههای گل به دست از باغ عرفان آمدیم تهنیت گفتن برایت از دل و جان آمدیم
مرحباگویان ترا مدح و ثنا خوان آمدیم
ای که باشد راز دانش نقش در سیمای تو حکمت و پنداست هر یک نکته زیبای تو
افتخار مملکت از گوهر والای تو وارث علم پیامبر از یکی اسمای تو
با امید تو بهسوی این دبستان آمدیم
ای معلم نام پاکت آیت آدمگری با کمال نام خود جان را عجب میپروری
پادشاهان از تو مییابند ملک و سروری ای که از وهم و گمان ما بسی بالاتری
در چنین محفل بهپاس تو شتابان آمدیم
مشعل تابان عرفان را چو بر افروختیم خرمن جهل و جهالت را سراپا سوختیم
دانش و علم و هنرهایی که ما اندوختیم حرف حرف و نقطه نقطه از شما آموختیم
زان سبب جشن ترا تبریک گویان آمدیم
جسم و جانت از گزند روزگاران دور باد خانه نام نشانت تا ابد معمور باد
هر که بدبین تو میباشد چشمش کور باد دوستانت دائما اندر جهان مسرور باد
اینچنینت خواسته از ذات رحمان آمدیم