انجمن علمی و آموزشی معلمان ریاضی استان آذربایجان‌ غربی

انجمن علمی و آموزشی معلمان ریاضی استان آذربایجان‌ غربی

.: ریاضیات شانه بر زلف پریشان عالم است :.
انجمن علمی و آموزشی معلمان ریاضی استان آذربایجان‌ غربی

انجمن علمی و آموزشی معلمان ریاضی استان آذربایجان‌ غربی

.: ریاضیات شانه بر زلف پریشان عالم است :.

. رضایت

رضایت

  روزی پسرکی وارد مغازه ای شد. از صاحب مغازه خواست با جایی تماس بگیرد. صاحب مغازه اجازه داد. پسرک شروع کرد به گرفتن شماره. صاحب مغازه بر حسب اتفاق مکالمات پسرک را می شنید.

  پسرک پرسید: خانم ممکن است کوتاه کردن چمن هایتان را به من بسپارید؟ خواهش می کنم

  زن جواب داد: کسی هست که این کار را برایم انجام دهد

  پسرک گفت: خانم من این کار را نصف قیمتی که او می گیرد انجام میدهم

  زن در جواب گفت: از کار این فرد کاملاً راضی هستم

  پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد: من پیاده رو و جدول جلوی خانه ی شما را هم برایتان جارو و تمیز می کنم. در این صورت شما هر روز زیباترین پیاده رو و چمن را در شهر خواهید داشت

  مجدداً زن پاسخ منفی داد.  

  پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت بدون این که حرفی بزند. گوشی را گذاشت. 

  مرد مغازه دار که صحبت های پسرک را شنیده بود به سمت پسرک رفت و گفت: از این رفتارت خوشم آمد. به خاطر این روحیه ی خاص و خوبی که داری دوست دارم کاری به تو پیشنهاد کنم.           پسرک جواب داد: نه متشکرم. من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم. من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد